یکم - هفتهی سوم لیگ بود و فرزاد دوست پرسپولیسیم آمده بود دیدنم. یادم است پرسپولیس شانزدهم بود و ما استقلالیها که بالای جدول بودیم، شروع کرده بودیم کریخواندن. فرزاد به من گفت که دیگر دل و دماغ تماشای فوتبال ندارد و خسته شده است بس که هر سال وضع پرسپولیس همین است. همان روز به او گفتم که الان را نگاه نکن، شک ندارم پرسپولیس این لیگ را در جایگاه بهتری از استقلال تمام میکند.
هفتهی قبل که فرزاد برای تماشای بازی رئال، وولفسبورگ به خانهام آمده بود، حرف آن روز را پیش کشید. گفت تو آن روز گفتی اما من باور نکردم. چهطور آن موقع چنین چیزی را پیشبینی کردی؟ و پاسخم یک کلمه بود: برانکو!
دوم - پرسپولیس را در دورههای استیلی، دایی و درخشان به یادآورید. تیمی سردرگم، بی هدف، بدون استراتژی که هیچگاه چهرهی یک مدعی به خود نگرفت. نتیجهاش هم شد هفت سال پیاپی ناکامی در لیگ. پرسپولیس زمانی راه را درست رفت که برانکو را آورد. بازی این فصل پرسپولیس با فصلهای قابل قابل مقایسه است؟ هوادارها و مدیرهای پرسپولیس به پای برانکو ایستادند و نتیجهاش را هم دیدند و خواهند دید. تاثیری که برانکو در تیم ایجاد کرده انکارناپذیر است. تیمی منسجم، صاحب تاکتیک، جاهطلب و با تفکر هجومی. تیم پرسپولیس حالا جا افتاده، مدتهاست به هیچ تیمی نباخته و به احتمال فراوان نیز در پایان این فصل قهرمان لیگ خواهد شد. برانکوی جنتلمن، با دانش و باهوش پرسپولیس را خراب کرد و از نو ساخت.
سوم - ما و انگلیسیها در زمینهی فوتبال در یک چیز اشتراک داریم. سالهاست هیچ افتخاری در عرصهی ملی کسب نکردیم، از آخرین قهرمانیمان مدتهاست که میگذرد، اما ادعایمان و توقعمان تا بخواهید زیاد است. حالا انگلیسیها دستکم تیمهای باشگاهیشان گاه گاه در اروپا به مرحلههای نهایی راه پیدا میکنند و حتا قهرمان میشوند در حالی که در زمان آخرین قهرمانی یک تیم ایرانی در آسیا، هیچکدام از بازیکنهای تیم امید ایران هنوز به دنیا نیامده بودند. باید قبول کنیم فوتبال ما در باشگاههای آسیا به عنوان یک قدرت به حساب نمیآید، وضعیت باشگاههایمان را ببینید، یکی دو تیم به زحمت از گروهشان بالا میآیند و معمولن خیلی زود و قبل از رسیدن به مراحل پایانی حذف میشوند. بازیکنهایمان هم مدتهاست از سطح اول فوتبال اروپا دورماندهاند.
حالا این وسط کیروش پنج سال است که تیم ملی ما را صاحب شخصیت کرده، جامجهانی برده، نتایج خوبی گرفته و در رنکینگ فیفا در صدر تیمهای آسیایی نشانده، آن هم نه برای یک مدت کوتاه. اگر نخواهیم خودمان را گول بزنیم ما این اعتبار را فقط و فقط از کیروش داریم. درست، بازیکنهای ما توانمند هستند اما وقتی بهترین نسل فوتبالمان، علی دایی، خداداد، علی کریمی و ... زیر دست مربیهای دور از دانش روز وطنی قرار گرفتند، نتیجهاش را دیدیم. در فوتبال باشگاهیمان هم داریم میبینیم. امثال مظلومی، قلعهنوعی، درخشان، مایلیکهن، استیلی و... چه گلی بر سر این فوتبال زدهاند؟
چهارم - هر چهقدر این فصل پرسپولیس مسیر را درست رفت، استقلال صد و هشتاد درجه در خلاف جهت گام برداشت. انتخاب مظلومی در اول فصل به عنوان سرمربی به یک شوخی تلخ شبیه بود. مظلومی کجای فوتبال ایران ایستاده است؟ به جز چند برد در دربی که خوشبختانه آنها هم پس از این باخت بیاثر شدند و یک قهرمانی قضا و قدری و متکی بر شانس در جام حذفی چه افتخار دیگری داشته است؟ بردن مس کرمان به دستهی پایینتر؟ بیتیم ماندن برای دورهای طولانی؟ به نظر شما بعد از رفتن مظلومی از استقلال تیمی به او پیشنهادی برای سرمربیگری خواهد داد؟
همان موقع گفتم و نوشتم آمدن مظلومی اشتباه محض است. تیم ممکن است به خاطر تواناییهای بازیکنهایش، دستیاری صالح و بیحساب و کتاب بودن فوتبالمان مدتی نتیجه بگیرد اما این روزها از همان موقع قابل پیشبینی بود. یکی از ملیپوشهای استقلال آف د رکورد به یکی از خبرنگارهای ایسنا که بر حسب تصادف دوست پسرعموی من است، گفته بود در تیم ما هیچکس برای مظلومی تره هم خورد نمیکند و هر چه تیم دارد از صالح است. مظلومی فقط بلد است حرف بزند. استقلال در بازی استقلال خوزستان و سپاهان نیز خوششانس بود که نباخت. بعد از بازی گفت که در دربی استقلال متفاوتی را خواهید دید و طرفدارها نگران دربی نباشند. هه!
تماشای تدریجی پایینرفتن دردناک است، چیزی که استقلالیها ده هفته است تجربهش کردهاند. اینکه رقیب آرام آرام بالا بیاید و تو درجا بزنی و منتظر آن لحظه بایستی. لحظهای که بالاخره جا بمانی. متنفرم از دست به دست کردن و کاری نکردن در این شرایط اما انگار مسئولین استقلال باور نمیکردند یا نمیخواستند باور کنند. تغییر اجتنابناپذیر است. فوتبال ایران نیازمند آدمهایی مثل برانکو و کیروش است و آدمهایی مثل مظلومی، درخشان و ... باید به جای اصلیشان بازگردند و بازمیگردند. کنج خانه و تماشای فوتبال از صفحهی تلویزیون.
هفتهی قبل که فرزاد برای تماشای بازی رئال، وولفسبورگ به خانهام آمده بود، حرف آن روز را پیش کشید. گفت تو آن روز گفتی اما من باور نکردم. چهطور آن موقع چنین چیزی را پیشبینی کردی؟ و پاسخم یک کلمه بود: برانکو!
دوم - پرسپولیس را در دورههای استیلی، دایی و درخشان به یادآورید. تیمی سردرگم، بی هدف، بدون استراتژی که هیچگاه چهرهی یک مدعی به خود نگرفت. نتیجهاش هم شد هفت سال پیاپی ناکامی در لیگ. پرسپولیس زمانی راه را درست رفت که برانکو را آورد. بازی این فصل پرسپولیس با فصلهای قابل قابل مقایسه است؟ هوادارها و مدیرهای پرسپولیس به پای برانکو ایستادند و نتیجهاش را هم دیدند و خواهند دید. تاثیری که برانکو در تیم ایجاد کرده انکارناپذیر است. تیمی منسجم، صاحب تاکتیک، جاهطلب و با تفکر هجومی. تیم پرسپولیس حالا جا افتاده، مدتهاست به هیچ تیمی نباخته و به احتمال فراوان نیز در پایان این فصل قهرمان لیگ خواهد شد. برانکوی جنتلمن، با دانش و باهوش پرسپولیس را خراب کرد و از نو ساخت.
سوم - ما و انگلیسیها در زمینهی فوتبال در یک چیز اشتراک داریم. سالهاست هیچ افتخاری در عرصهی ملی کسب نکردیم، از آخرین قهرمانیمان مدتهاست که میگذرد، اما ادعایمان و توقعمان تا بخواهید زیاد است. حالا انگلیسیها دستکم تیمهای باشگاهیشان گاه گاه در اروپا به مرحلههای نهایی راه پیدا میکنند و حتا قهرمان میشوند در حالی که در زمان آخرین قهرمانی یک تیم ایرانی در آسیا، هیچکدام از بازیکنهای تیم امید ایران هنوز به دنیا نیامده بودند. باید قبول کنیم فوتبال ما در باشگاههای آسیا به عنوان یک قدرت به حساب نمیآید، وضعیت باشگاههایمان را ببینید، یکی دو تیم به زحمت از گروهشان بالا میآیند و معمولن خیلی زود و قبل از رسیدن به مراحل پایانی حذف میشوند. بازیکنهایمان هم مدتهاست از سطح اول فوتبال اروپا دورماندهاند.
حالا این وسط کیروش پنج سال است که تیم ملی ما را صاحب شخصیت کرده، جامجهانی برده، نتایج خوبی گرفته و در رنکینگ فیفا در صدر تیمهای آسیایی نشانده، آن هم نه برای یک مدت کوتاه. اگر نخواهیم خودمان را گول بزنیم ما این اعتبار را فقط و فقط از کیروش داریم. درست، بازیکنهای ما توانمند هستند اما وقتی بهترین نسل فوتبالمان، علی دایی، خداداد، علی کریمی و ... زیر دست مربیهای دور از دانش روز وطنی قرار گرفتند، نتیجهاش را دیدیم. در فوتبال باشگاهیمان هم داریم میبینیم. امثال مظلومی، قلعهنوعی، درخشان، مایلیکهن، استیلی و... چه گلی بر سر این فوتبال زدهاند؟
چهارم - هر چهقدر این فصل پرسپولیس مسیر را درست رفت، استقلال صد و هشتاد درجه در خلاف جهت گام برداشت. انتخاب مظلومی در اول فصل به عنوان سرمربی به یک شوخی تلخ شبیه بود. مظلومی کجای فوتبال ایران ایستاده است؟ به جز چند برد در دربی که خوشبختانه آنها هم پس از این باخت بیاثر شدند و یک قهرمانی قضا و قدری و متکی بر شانس در جام حذفی چه افتخار دیگری داشته است؟ بردن مس کرمان به دستهی پایینتر؟ بیتیم ماندن برای دورهای طولانی؟ به نظر شما بعد از رفتن مظلومی از استقلال تیمی به او پیشنهادی برای سرمربیگری خواهد داد؟
همان موقع گفتم و نوشتم آمدن مظلومی اشتباه محض است. تیم ممکن است به خاطر تواناییهای بازیکنهایش، دستیاری صالح و بیحساب و کتاب بودن فوتبالمان مدتی نتیجه بگیرد اما این روزها از همان موقع قابل پیشبینی بود. یکی از ملیپوشهای استقلال آف د رکورد به یکی از خبرنگارهای ایسنا که بر حسب تصادف دوست پسرعموی من است، گفته بود در تیم ما هیچکس برای مظلومی تره هم خورد نمیکند و هر چه تیم دارد از صالح است. مظلومی فقط بلد است حرف بزند. استقلال در بازی استقلال خوزستان و سپاهان نیز خوششانس بود که نباخت. بعد از بازی گفت که در دربی استقلال متفاوتی را خواهید دید و طرفدارها نگران دربی نباشند. هه!
تماشای تدریجی پایینرفتن دردناک است، چیزی که استقلالیها ده هفته است تجربهش کردهاند. اینکه رقیب آرام آرام بالا بیاید و تو درجا بزنی و منتظر آن لحظه بایستی. لحظهای که بالاخره جا بمانی. متنفرم از دست به دست کردن و کاری نکردن در این شرایط اما انگار مسئولین استقلال باور نمیکردند یا نمیخواستند باور کنند. تغییر اجتنابناپذیر است. فوتبال ایران نیازمند آدمهایی مثل برانکو و کیروش است و آدمهایی مثل مظلومی، درخشان و ... باید به جای اصلیشان بازگردند و بازمیگردند. کنج خانه و تماشای فوتبال از صفحهی تلویزیون.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر